، تا این لحظه: 10 سال و 8 ماه و 5 روز سن داره

ardeshir pesare gol e man va babash

بدون عنوان

پسر گلم قربونت بشم كه روز به روز شيرين تر ميشي ، بابات هي بغلت ميكنه و ميگه چقدر دوسش دارم، روز به روز بزرگ شدنتو احساس ميكنم انقدر خوش اخلاق و بانمكي كه همه عاشقت هستن پسرم ، مامان سيما هروز تو اينترنت چند بار ميبينتت و دلش ميخواد زودتر بغلت كنه، پسرم ديشب يعني ١٤ سپتامبر برابر ٢٤ شهريور ساعت ١٠:٣٠ شب ، بابات منو صدا زد ش... ، ش... نافش افتاد ! قربونت بشم ماماني كه بزرگ شدي بعله ناف كوچولوت افتاد و نيم ساعت بعدشم حلقه ختنه ت افتاد ، ديگه حسابي راحت شدي عشق مامان ، انقدر دوست دارم كه حتي نميتوني تصور كني .....
27 مهر 1392

پسر گلم اومدي تو بغل ماماني

عزيز دل مامان قربونت بشم كه عجله داشتي و زودتر اومدي تو بغلم ...روز ٢ سپتامبر برابر با ١١شهريور ايران بود ساعت ٨ صبح ، حس كردم دلم خيلي درد ميكنه و سفت شده و حس كردم تكوناي توهمكم شده پسرم ، سريع به بابات زنگ زدم و اومد و بابات با اورژانس تماس گرفت اورژانس منو سريع برد بيمارستان و اونجا بهم دستگاه عاي مختلف وصل كردن و گفتن چند تايي انقباض داري و ديگه كم كم داره مياد پسرت بعد دكترم تماس گرفت و تشخيص داد كه سزارين بكنه ، دكتر بي هوشي اومد ديد و گفت كه چون صبحانه خوردم بعد از ساعت ٣ هروقت اناق عمل خالي باشه ميبرن منو ، چند تا مورد اورژانس سزارين واسه دكترم پيش اومد و خلاصه نزديكاي ٧:٣٠ بود كه منو اماده كردن و رفتم واسه سزارين ... بابا بابك كلي...
27 مهر 1392

چند كلمه با بابا بابك

عزيز دلم همسر خوبم مرسي كه اين نه ماه هرچي خواستم واسم فراهم كردي و نزاشتي تو غربت بهم سخت بگذره مرسي كه هميشه مثل كوه پشتمي و بهم اميد ميدي ، اصلا زندگي من با وجود تو معنا پيدا ميكنه ، پسر گلمون تقريبا يك ماه كه وارد زندگي قشنگمون شده و تو توي اين يك ماه همه جوره پشتم بودي ، كمكم كردي و همراهم بودي ، چجوري عشقمو بهت ثابت كنم ؟ فقط اينو بدون تو كه باشي هر ساعت هر ديقه و حتي هر ثانيه پر از عشق ....
8 مهر 1392
1